جدول جو
جدول جو

معنی خرقه دار - جستجوی لغت در جدول جو

خرقه دار
(دْ / دِشَهْ دَ / دِ)
خرقه پوش:
خرقه داران تو مقبول چو لا
بدسگالان تو مخذول چو لات.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرخه دار
تصویر سرخه دار
سرخ دار، درختی پرشاخ و برگ، مخروطی با برگ های باریک و دراز، همیشه سبز، چوب سرخ رنگ و بلندی پانزده متر که پوست، برگ و دانۀ آن سمی است و چوبش در صنعت به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سربه دار
تصویر سربه دار
کسی که آماده است سرش بر دار رود، شخص ماجراجو و پرخاشخر که دل بر کشته شدن بدهد و بر ضد حکومت وقت قیام کند، سربربادرفته، برسرداررفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرده دار
تصویر پرده دار
کسی که در قدیم در دربار پادشاهان و بزرگان مراقب بار یافتن اشخاص بوده، حاجب، دربان، برای مثال آن را که عقل و همت و تدبیر و رای نیست / خوش گفت پرده دار که کس در سرای نیست (سعدی - ۱۶۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
زنی که امور خانه را اداره کرده و در بیرون از خانه کار نمی کند، ماهر در انجام کارهای خانه (زن)، صاحب خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرده دان
تصویر خرده دان
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس، برای مثال سعدی دلاوری و زبان آوری مکن / تا عیب نشمرند بزرگان خرده دان (سعدی۱ - ۶۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرده کار
تصویر خرده کار
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درجه دار
تصویر درجه دار
دارای درجه، آنچه به چند درجه تقسیم شده، در امور نظامی آنکه دارای رتبۀ نظامی باشد، از سرجوخه تا استوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
آنچه سبب خنده شود و مردم بر آن بخندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لرزه دار
تصویر لرزه دار
آنکه دچار لرزه است، لرزه ناک
فرهنگ فارسی عمید
درختی است از تیره مخروطیان جزو رده بازدانگان که برگهای سوزنی شکل و طویل دارد و میوه اش مخروطی و از میوه کاج کوچکتر است. این گیاه در نقاط معتدل آسیا از جمله ایران میروید چوب این درخت قرمز و نسبتا محکم است و چون به خوبی صیقل میشود از آن در صنعت استفاده میکنند سیر دار زرنب رجل الجراد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده دار
تصویر پرده دار
حاجب، دربان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرزه دار
تصویر پرزه دار
که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
مضحک، خنده دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرده کار
تصویر خرده کار
آنکه در کار و هنر خویش دقیق و باریک بین است زیبا کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرقه دوز
تصویر خرقه دوز
وصله کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
کدبانو، مقتصد، میانه رو، درست خرج کن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درجه دار
تصویر درجه دار
رتبه و درجه، درجه دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرزه دار
تصویر لرزه دار
آنکه دچار لرزه است خداوند
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه مرقع بتن کند مرقع پوش، آنکه مرقع دوزد. یا مرقع دار ابلیسی. صوفیی که اعمال ناشایست کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درجه دار
تصویر درجه دار
دارای درجه و رتبه، مدرج، دارای تقسیمات جزیی، فردی که دارای درجه نظامی است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
کسی که به کارهای خانه پردازد، زنی که امور خانه را با نظم و اقتصاد اداره کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرقه باز
تصویر خرقه باز
عاشق، شیدا، مرید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرده دار
تصویر پرده دار
دربان، حاجب، کسی که در قدیم در دربار پادشاهان مسئول بار دادن بود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرخه دار
تصویر سرخه دار
آکاژور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرده دار
تصویر پرده دار
آغاجی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خراش دار
تصویر خراش دار
Scratchy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
Daffy, Farcical, Laughable, Drolly, Funny, Hilarious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خراش دار
تصویر خراش دار
шершавый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
сумасшедший , забавно , абсурдный , смешной , смешной
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خراش دار
تصویر خراش دار
kratzig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
verrückt, lustig, absurd, urkomisch, lächerlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خراش دار
تصویر خراش دار
шершавий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
дурний , кумедно , абсурдний , смішний , смішний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
głupi, zabawnie, absurdalny, śmieszny, zabawny
دیکشنری فارسی به لهستانی